۳۰ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۵۴
فقر در گیلان
فقر در جوامع به دو صورت تعریف میشود...
1395/03/24
فقر در جوامع به دو صورت تعریف میشود.
فقر مطلق: محرومیت و ناتوانى اعضاى جامعه در دستیابى به حداقل نیازهاى اساسى مانند تغذیه، پوشاک و مسکن که براى یک زندگى سالم ضرورى اند و نبود آنها بقاى انسان را با نیستى روبه رو میکند.
فقر نسبی: شامل کسانی میشود که درآمد آنان کمتر از درآمد خانواده هاى متوسطى باشد که در همان جامعه زندگى مى کنند. اسلام فقر مادی را پدیدهای غیرطبیعی میداند که نتیجه، تنبلی است. حضرت علی(ع) میفرماید: هر کس بر رنج ناشی از کار بردباری نورزد، باید فقر را تحمل کند. بی برنامگی یا برنامهریزی نادرست به فقر میانجامد. به همین سبب امام علی(ع) نداشتن برنامه در زندگی و سوء تدبیر را عامل فقر دانسته است. فقر مادی بی عفتی مردان و زنان را سبب میشود.
گیلان یکی از 5 استانی است که تعداد افراد تحت پوشش کمیته امداد آن بالاست و این نشانه وجود فقر در استان است. بیشترین نرخ مهاجرت روستا به شهر در گیلان اتفاق میافتد و دلیل آن به صرفه نبودن اقتصاد کشاورزی و نبود امکانات رفاهی نظیر گاز، راه آسفالته، آب شرب و شبکه مناسب برق در روستاهاست.
رفاه اقتصادی در گیلان از 19 استان کشور پایین تر است و 250 هزار نفر در این استان زیر خط فقر زندگی میکنند. گیلان دومین استان بیکار کشور است و باید رویکردی در جهت افزایش اشتغال با اولویت اشتغال در بخش کشاورزی و گردشگری و ورود شرکتهای خصوصی و سرمایهگذار بهوجود آید. عده اى بر این عقیده اند که وقتى منابع طبیعى یک کشور از غناى کافى برخوردار نباشد، مایه فقر اجتماعى مردم مى شود. مثلاً خاک یک منطقه جغرافیایی ممکن است خشک، سنگى یا شوره زار باشد یا وسعت زمین هاى قابلکشت آن اندک باشد، در حالی که همه جای گیلان حاصلخیز و مناسب کشت است.
مشکل اینجاست که تولید برای کشاورزان توجیه اقتصادی ندارد. آنان زمینهای کشاورزی و باغهای خود را با قیمت نازل میفروشند تا معیشت خود را تامین کنند. بنابراین دولت باید احیای کشاورزی را در دستور کار خود قرار دهد.
برای نمونه کشت چای در گیلان برای اشتغال خیل عظیمی از جوانان و سرپرستان خانوار میتوانست توجیه پذیر باشد. اما سال به سال از میزان باغهای چای کاسته میشود و از 90درصد این باغات فقط 30درصد کشت میشود. این استان با داشتن ۹۰درصد باغهای چای ایران، مهمترین تولیدکننده چای در کشور است.
فرسوده و قدیمی بودن ۵۰ درصد کارخانهها و تجهیزات چایسازی، کمبود نیروهای فنی، نداشتن آزمایشگاه کنترل کیفی، خودکار نبودن تولید، بستهبندی نامناسب و همخوانی نداشتن ظرفیت کارخانههای چایسازی با برگ سبز تحویلی، تعویق در پرداخت مطالبات چایکاران، اشباع بازارهای داخلی از انواع چای خارجی، قاچاق و فراهم نبودن بستر فروش چای خشک از طریق سبد خانوار و بازارهای جهانی از مشکلات بازرگانی این محصول استراتژیک است.
آمار طلاق در گیلان بالاست و طبق آمار به ازای هر ۳ ازدواج، یکی به طلاق میانجامد. عوامل اصلی طلاق فقر اقتصادی، بیکاری و اعتیاد است که باید مسئولان استان این معضل را ریشه یابی کنند و برای رفع آن تمام تلاش خود را به کار گیرند. آمار آسیبهای اجتماعی و تعداد مجرمان در استان هشداردهنده است. یکی از علل افزایش فساد در جامعه، بالارفتن سن ازدواج است که رابطه ای مستقیم با بیکاری و در نتیجه فقر دارد.
فقر مطلق: محرومیت و ناتوانى اعضاى جامعه در دستیابى به حداقل نیازهاى اساسى مانند تغذیه، پوشاک و مسکن که براى یک زندگى سالم ضرورى اند و نبود آنها بقاى انسان را با نیستى روبه رو میکند.
فقر نسبی: شامل کسانی میشود که درآمد آنان کمتر از درآمد خانواده هاى متوسطى باشد که در همان جامعه زندگى مى کنند. اسلام فقر مادی را پدیدهای غیرطبیعی میداند که نتیجه، تنبلی است. حضرت علی(ع) میفرماید: هر کس بر رنج ناشی از کار بردباری نورزد، باید فقر را تحمل کند. بی برنامگی یا برنامهریزی نادرست به فقر میانجامد. به همین سبب امام علی(ع) نداشتن برنامه در زندگی و سوء تدبیر را عامل فقر دانسته است. فقر مادی بی عفتی مردان و زنان را سبب میشود.
گیلان یکی از 5 استانی است که تعداد افراد تحت پوشش کمیته امداد آن بالاست و این نشانه وجود فقر در استان است. بیشترین نرخ مهاجرت روستا به شهر در گیلان اتفاق میافتد و دلیل آن به صرفه نبودن اقتصاد کشاورزی و نبود امکانات رفاهی نظیر گاز، راه آسفالته، آب شرب و شبکه مناسب برق در روستاهاست.
رفاه اقتصادی در گیلان از 19 استان کشور پایین تر است و 250 هزار نفر در این استان زیر خط فقر زندگی میکنند. گیلان دومین استان بیکار کشور است و باید رویکردی در جهت افزایش اشتغال با اولویت اشتغال در بخش کشاورزی و گردشگری و ورود شرکتهای خصوصی و سرمایهگذار بهوجود آید. عده اى بر این عقیده اند که وقتى منابع طبیعى یک کشور از غناى کافى برخوردار نباشد، مایه فقر اجتماعى مردم مى شود. مثلاً خاک یک منطقه جغرافیایی ممکن است خشک، سنگى یا شوره زار باشد یا وسعت زمین هاى قابلکشت آن اندک باشد، در حالی که همه جای گیلان حاصلخیز و مناسب کشت است.
مشکل اینجاست که تولید برای کشاورزان توجیه اقتصادی ندارد. آنان زمینهای کشاورزی و باغهای خود را با قیمت نازل میفروشند تا معیشت خود را تامین کنند. بنابراین دولت باید احیای کشاورزی را در دستور کار خود قرار دهد.
برای نمونه کشت چای در گیلان برای اشتغال خیل عظیمی از جوانان و سرپرستان خانوار میتوانست توجیه پذیر باشد. اما سال به سال از میزان باغهای چای کاسته میشود و از 90درصد این باغات فقط 30درصد کشت میشود. این استان با داشتن ۹۰درصد باغهای چای ایران، مهمترین تولیدکننده چای در کشور است.
فرسوده و قدیمی بودن ۵۰ درصد کارخانهها و تجهیزات چایسازی، کمبود نیروهای فنی، نداشتن آزمایشگاه کنترل کیفی، خودکار نبودن تولید، بستهبندی نامناسب و همخوانی نداشتن ظرفیت کارخانههای چایسازی با برگ سبز تحویلی، تعویق در پرداخت مطالبات چایکاران، اشباع بازارهای داخلی از انواع چای خارجی، قاچاق و فراهم نبودن بستر فروش چای خشک از طریق سبد خانوار و بازارهای جهانی از مشکلات بازرگانی این محصول استراتژیک است.
آمار طلاق در گیلان بالاست و طبق آمار به ازای هر ۳ ازدواج، یکی به طلاق میانجامد. عوامل اصلی طلاق فقر اقتصادی، بیکاری و اعتیاد است که باید مسئولان استان این معضل را ریشه یابی کنند و برای رفع آن تمام تلاش خود را به کار گیرند. آمار آسیبهای اجتماعی و تعداد مجرمان در استان هشداردهنده است. یکی از علل افزایش فساد در جامعه، بالارفتن سن ازدواج است که رابطه ای مستقیم با بیکاری و در نتیجه فقر دارد.
۹۵/۰۶/۳۰